به كوچه هاي خيالم كه پا ميزارم ، در هر گذري ، مي بينمت با همان لبخند هميشگي ؛
درست مثل وقتايي كه دستمو مي گيري ، تا اوج آسمان پرواز مي كنيم و به ستاره ها
دست تكون مي ديم . اون وقته که خاطرات كودكي باز هم برام زنده ميشه ...
تو « مسافر كوچولو » مي شي و من گل كوچولوي تو . با هم در يك سياره كوچك زندگي
مي كنيم . هر وقت تو به سفر مي ري ، بيصبرانه منتظرت ميمونم تا برگردي .
تو « پسر شجاع » مي شي و من دختر همسايه تون « خانم كوچولو » هميشه مراقبي
كه كسي اذيتم نكنه . و من به داشتنت افتخار مي كنم .
تو « رابين هود » مي شي ( قهرمان رؤياهاي كودكي من ) . هميشه همراهم هستي تا
هيچكس نتونه به من آسيبي برسونه .
تو « گاليور » مي شي و من فلرتيشيا ( دختر كوچولو ) . اونوقت ميام تو دستت
مي شينم و باهات حرف مي زنم . هر وقت احساس خطر مي كنم ، تو دستتو
مي بندي و منو تو مشتت قايم مي كني .راستش هيشكي نميدونه كه تو
دوستم داري . يعني يواشكي عاشق مني . تو « پينوكيو » مي شي و من
فرشته ي مهربون . اونوقت تو را از دست روباه مكار و گربه نره نجات ميدم .
تو شاهزاده ي قصر مي شي و من « سيندرلا » و در آخر ، من بانوي
قصر تو ميشم .تو « لوسين » ميشي و من « آنت » ( كارتون مهاجران ) .
اونوقت در همه ي لحظه هاي زندگيم با مني .
تو « سند باد » ميشي و من شيلا ( پرنده كوچولو ) . هميشه رو شونه هات
مي شينم و هميشه نگرانتم و تو را از خطر ها آگاه مي كنم .
واي ! چقدر دوست دارم « جودي ابوت » باشم ( دختري سرزنده و شاد ) و تو
بابا لنگ دراز . سايه ات هميشه بالاي سرم باشه . و هر وقت مشكلي برام پيش
بياد ، تو يواشكي اونو حل كني و منو پيش همه سربلند كني .
دوست دارم يه چراغ جادو داشتم ، اونوقت از غول چراغ جادو ، تو را آرزو مي كردم !
نظرات شما عزیزان: